مدح و ولادت حضرت سجاد امام زین العابدین علیهالسلام
مثل گلها واشدی، عطر جنان آوردهای شـادی و لبخـنـد بهـر بـاغـبـان آوردهای خطی نوری تا زمین از آسمان آوردهای نور ایمان، کهکشان در کهکشان آوردهای آمدی تا جلـوۀ دیگـر ببـخـشی خـاک را مات نور خویش گردانی همه افلاک را تا رسیـدی شـادی مـولای ما تکـرار شد شهر پیـغمبر ز نورت مطلع الانوار شد رفت و آمـد در مـسیـر آسمان بسیار شد عرشیان را لحظههای دلخوش دیدار شد قـدسیـانی که تو را وقت زیارت دیدهاند چشمهسار کوثر و غرق طهارت دیدهاند از تبار نور بـودی نور باران شـد زمین عطر تو پیچید و بهتر از بهاران شد زمین با صدای تو پُر از شور هزاران شد زمین با تو محراب دل سجده گزاران شد زمین چون خـدا از عـالـم بالا نگـاهت میکند فخر بر حال نماز و اشک وآهت میکند آمـدی تـا عـابـدان را زیـنـتـی پیـدا شود ساجـدان را در عبادت عـزّتی پیدا شود عاشقان را شور عشق و طاعتی پیدا شود بنـدگی را جلـوگـاه و رفـعـتی پـیدا شود آسـمـانهـا را نــوای ربـنّـایـت پُـر کـنـد عطر اخلاص و مناجات و دعایت پُر کند بندگی در نغـمههای یا ربت معنا گرفت از مناجات و دعای هرشبت معنا گرفت زندگی در سایه سار مکـتبت معنا گرفت دین شناسی از مرام و مطلبت معنا گرفت تا خدا با یک دعای خویش راهی کن مرا چون ابوحمزه بیا امشب "الهی" کن مرا در زمـیـنی که خدا گنجـیـنۀ اسرار کرد حکمت یزدان حکیمانه تو را بیمار کرد با قـیام گـریـههـایت حـفـظ آن آثـار کرد خطبۀ ویرانگر تو دشمنان را خوار کرد سیـنـهات هـر چند بین آتش غم تفـته بود گر نبودی کـربلا از یـاد مردم رفته بود بعد چـندین قـرن از شور و قـیام کـربلا گُل کـند هر روز از اشک تو نام کربلا جـاودان مـانـده به لـوح دل پـیـام کـربلا گـشـته دلها مُـحـرم بیت الحـرام کـربلا کـربـلا گـفـتـم هـوایی شد دلـم بـار دگـر چون هـمیـشه کـربـلایی شد دلم باردگر سوی گـلـزار شما دل را هـوایی میکنم بر غـبـار درگـه تو جـبهـهسـایی میکـنم کی از این در لحظهای فکر جدایی میکنم من ز درگـاه شـما تـنـهـا گـدایی میکـنم چون «وفایی» با توّلای تو غرق نعمتم تـا قـیـامـت سـائـل این آسـتـان رحـمـتـم |